هادی
معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در قرائت متن کیفرخواست علیه دومین گروه از متهمین پروژه شکست خورده کودتای مخملی به افشای دو بخش برنامه ریزی و طراحی کشورهای بیگانه به منظور فروپاشی و براندازی نرم در کشور و دخالت آنان در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری پرداخت.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، متن کیفر خواست عبدالرضا محبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمایندگی از مدعیالعموم به شرح ذیل است:
((رب بما انعمت علیّ فلن اکون ظهیراً للمجرمین ))
ریاست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران
همانگونه که استحضار دارید پس از حضور حداکثری مردم خدادوست و پرافتخار ایران اسلامی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و لبیک به دعوت مقام معظم رهبری((مدظله العالی )) در تجدید میثاق مجدد با آرمانهای امام راحل ((رحمة اله علیه )) در سی امین سال پیروزی انقلاب اسلامی که برگ زرینی در مردم سالاری دینی و رکوردی بی سابقه از حضور مردم در جهان به ثبت رسانید جریانی معاند با افتخارات نظام اسلامی در داخل و خارج از کشور درصدد ایجاد فتنه و سیاه نمایی این افتخار عظیم و اخلال در نظم و امنیت جامعه و تشویش اذهان عمومی برآمد و با بهره گیری از رسانه های مخالف و افراد فرصت طلب و ارتباط با بیگانگان و استفاده از همه ظرفیت گروههای ضد انقلاب که از سالها قبل درصدد فرصتی برای ضربه زدن به امنیت میهن اسلامی ما بودند با طراحی توطئه و سناریوی فریب کارانه ادعای تقلب و جعل درانتخابات سعی در تبدیل نمودن یکی از بزرگترین افتخارات سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران به چالش امنیتی و حربه تبلیغاتی براندازانه علیه نظام داشتند .
در جلسه گذشته در مقدمه اول ادعانامه دادستانی تهران دلایل طراحی قبلی این آشوبها و مستندات اثبات جرم سازمان یافته و برنامه ریزی شده اخیر به استحضار رسید . در این جلسه در دو بخش برنامه ریزی و طراحی کشورهای بیگانه و مخالف جمهوری اسلامی ایران به منظور فروپاشی و براندازی نرم در کشور و دخالت آنان در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری اقدامات گروهکهای ضدانقلاب و تروریستی و نقش آنها در حوادث پس از انتخابات و آشوبهای اخیر به استحضار می رساند :
الف ) برنامه ریزی و طراحی کشورهای بیگانه و مخالف جمهوری اسلامی ایران به منظور فروپاشی و براندازی نرم در کشور و نقش آنان در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری
پیروزی انقلاب اسلامی و به خطر افتادن منافع استعماری بیگانگان در داخل کشور و منطقه استراتژیک خلیج فارس منجر به افزایش خصومت و دشمنی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران گردیده و برهمین اساس و در دورههای مختلف؛اجرای طرحهای متعدد سیاسی و اطلاعاتی جهت مقابله با نظام ،در دستور کار آنها قرار گرفته است.
از سوی دیگر؛گرفتاری غرب به سرکردگی آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان و شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه با حزب ا... و جنگ 22 روزه غزه؛احتمال و امکان بکارگیری گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران را به حداقل کاهش داده و برهمین اساس ایجاد تغییرات ساختاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با رویکردهای نوین اطلاعاتی و اقدامات پنهان و نرم در دستور کار غرب قرار گرفته است.در همین راستا؛ فضای مجازی، رسانه ،شبکههای ماهوارهای و....به عنوان ابزاری کارآمد و نوین جهت تغییر افکار، مورد بهرهبرداری بیگانگان قرار گرفته و براساس ادبیات جاسوسی غرب؛تغییر افکار؛زیربنای تغییر رفتار و نهایتا "تغییر ساختار کشور را در پی خواهد داشت.
در همین راستا؛ سیاستهای جدید غرب و به ویژه آمریکا و انگلیسی جهت مقابله با جمهوری اسلامی ایران بر سه اصل:
1- دموکراسیسازی (دموکراسی متناسب با اهداف و منافع غرب).
2- مشغولسازی نظام در داخل با ایجاد ناامنیهای داخلی و تشدید اختلافها
3- مهار اقتدار منطقهای جمهوری اسلامی ایران
استوار گردیده که جهت تحقق این اهداف استفاده از رسانه، دیپلماسی عمومی، ایجاد سازمانهای مردمنهاد و شبکه ارتباطی و سازماندهی مخالفان با هدف نافرمانی مدنی و راهاندازی پروژه مبارزه عاری از خشونت از مهمترین نقش و کارکرد برخوردار بوده و بودجه های کلان و ابزار نوین ارتباطی نیز بدان تخصیص یافته است. از سوی دیگر؛سازمان های جاسوسی غرب نسبت به بهره برداری از تمامی فرصت ها و امکانات داخلی معارض و اپوزیسیون که به عنوان بازوهای اجرایی و عملیاتی آنها محسوب میگردند ؛غفلت ننموده وگروههای مذکور از قبیل گروه غیرقانونی نهضت آزادی جهت جریان سازی،ایجاد ناامنی و به چالش کشاندن نظام و در قالب پیاده نظام و ستون پنجم دشمنان به ایفای نقش می پردازند.
درهمین راستا؛گروهک منافقین،تندر و جریانات تجزیه طلب و قوم گرا با هدایت و حمایت بیگانگان ودر قالب بمب گذاری،ترور،ایجاد اختلافات سیاسی و قومیتی و بحران سازی؛مبادرت به اجرای برنامه های ضدامنیتی در ایام انتخابات ریاست جمهوری نمودندکه تلاش جهت ترور یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری و انتساب آن به نظام در راستای ایراد اتهام علیه مسئولین نظام،گسترش اختلافات و ایجاد ابهام و توهم در لایه های مختلف اجتماعی؛یکی از نمونه های اهداف و اقدامات آنها محسوب می گردد.
راهکارهای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران :
دشمنان نظام ( مقدس جمهوری اسلامی ایران ) جهت پیشبرد سیاستهای مذکور؛ محورهایی را به عنوان راهکارهای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران طراحی، ترسیم و جهت اجرا در اختیار دستگاههای اطلاعاتی و مؤسسات وابسته قرار دادهاند که برخی از آنها عبارتند از:
1) تبلیغ و ترویج ضرورت تغییر سیاسی نظام؛
2) حمایتهای بینالمللی از اتحادیههای کارگری ، اصناف، گروههای باصطلاح مدافع حقوق بشر و تشکلهای مدنی مخالف جمهوری اسلامی ایران.
3) اعمال تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران.
4) تقویت مالی نیروهای مخالف داخل نظام؛ بصورت پنهان
5) شناسایی، جذب و توانمندسازی مراکز و افراد و اقشار مؤثر در جامعه مانند زنان، جوانان، NGOها و ... در جهت نیل به اهداف معین .
با توجه به جدول ترسیمی در تقویم کشور جهت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388؛ برنامه اجرایی اهداف فوق توسط بیگانگان با فرصتطلبی از آزادیهای موجود ؛در راستای براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران و در قالب پروژه دیپلماسی عمومی (Public diplomacy) و اقدامات پنهان (Covert Action) به مرحله اجرا درآمده است.
براندازی نرم و اقدامات پنهان:
براندازی نرم که با ظاهری آراسته و برای عادی سازی در نزد افکار عمومی از آن با عنوان دیپلماسی عمومی یاد نمودند دارای مفاهیم و ویژگی های ذیل می باشد:
از منظریکی از دستگاههای اطلاعاتی غرب :
"دیپلماسی عمومی به دنبال این هدف است که منافع و امنیت ملی ما را از طریق درک، آگاهی و تاثیر بر مردم کشورهای دیگر حفظ کرده و از گفتگو بین شهروندان ما و موسسات و همتایان آنها در خارج نیز بهره ببرد. "
براندازی نرم از دیدگاه غرب همانا تحمیل ارزشها و چهارچوبهای فکری حاکم بر جوامع غربی به دیگر جوامع است تا از این طریق و به صورت خودکار سیستم آن کشور هدف متاثر و همراه با سیاستهای نظام سلطه گردد.
o هدف دیپلماسی عمومی غرب "ملتها " و مسیر و غایت نهایی آن تاثیرگذاری با هدف تسهیل در سیاستهای معطوف به اقدامات پنهان و براندازانه است بنابراین اقدامات پنهان در چارچوب دیپلماسی عمومی؛ مستلزم بکار بستن پیچیدهترین شیوههای عملیات روانی تهاجمی می باشد
مهمترین اهداف این پروژه از دیدگاه نظریه پردازان عبارتند از:
1- وادار نمودن دولت به جهتگیریهای مورد نظر آنان از طریق فشارهای مردمی.
2- ایجاد فضای عدم اعتماد نسبت به مسئولان نظام و اختلال در فرایند تصمیمگیری.
3- انحراف افکار عمومی جامعه از منافع و اصول نظام و ترویج شیوههای موردنظر در جامعه از طریق تشکیک در ارزشهای نظام.
4- ایجاد اختلاف در گرایشهای مختلف جامعه و تفرقه و جدایی میان مردم و حاکمیت از طریق متهم کردن سران نظام و نسبت کذب دادن به مسئولان.
5- انشقاق در گروههای فکری، قومی، مذهبی و ...با هدف اختلال در وحدت ملی.
درتبیین اهمیت این بخش از اقدامات پنهان ؛یکی از وزرای خارجه کشورهای غربی اظهار میدارد: "در زمان حاضر، تلاشهای ما در زمینه دیپلماسی عمومی در مقایسه با دیگر اقدامات بسیار مهمتر است به نحوی که این تلاشها جزءلاینفک سیاست خارجی ما در برابر دولتهای مخالف میباشد. "
استراتژی امنیت ملی غرب پس از فروپاشی شوروی سابق که برای انطباق با شرایط متحول بینالمللی طراحی و بازسازی گردید، وظایفی را برای دستگاههای مختلف امنیتی آن کشورها در راستای اجرای مؤثر این استراتژی تعیین و مشخص کرده و در همین راستا گزارشات راهبردی_امنیتی را تدوین نموده است .
نکته قابل توجه در دستورالعملهای گزارشات مذکور؛ جهتگیریهای اقدامات آنها در راستای اقدامات پنهان بوده و با منتفی دانستن جنگ نظامی، "جنگ نرم " و "فروپاشی از درون " را در برابر جمهوری اسلامی پیشنهاد میکنند.
راهکارهای تدوین شده در تقابل با ایران گویای استراتژی غرب علیه جمهوری اسلامی و در چارچوب دیپلماسی عمومی بوده و اهمیت راهکارهای کاربردی آن به اندازهای است که این گزارشات را میتوان "مانیفست اقدامات پنهان " غرب علیه جمهوری اسلامی قلمداد کرد.
یکی از مقامات ارشد امنیتی غرب در بیان اهمیت بکارگیری استراتژیهای معطوف به دیپلماسی عمومی در برابر ایران، اظهار میدارد: "ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه و هارتلند منطقه، به قدرتی بی بدیل تبدیل شده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد. "
محورهای مهم گزارشاتی که بر ضرورت بکارگیری تاکتیکهای دیپلماسی عمومی تاکید دارند، گویای برنامههایی است که دولتمردان غرب تحت عنوان دیپلماسی عمومی علیه جمهوری اسلامی در سر دارند:
1* بهرهبرداری از اختلافات درونی ایران.
2* بکارگیری براندازی نرم بجای اقدام نظامی .
3* دامن زدن به نافرمانیهای مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی به عنوان ابزارهای مهم فشار بر ایران.
4* ضرورت تاکید بر وجود نظارت بینالمللی بر انتخابات.
5* حمایت ریاکارانه از حقوقبشر و دموکراسی در ایران .
6* راهاندازی و تقویت شبکههای متعدد رادیو و تلویزیونی به منظور سیاه نمایی و فریب مردم
7* حمایت از اپوزیسیون داخلی.
8* تسهیل در فعالیت NGOهای همسو با غرب.
9* تسهیل در صدور ویزا برای افرادمستعد و همسو با اهداف غرب .
10* دعوت از فعالان جوان ایرانی بمنظور شرکت در سمینارهای خارج از کشور برای جذب و آموزش هدفمند مانند آنچه که در کشورهایی مثل صربستان، فیلیپین، اندونزی، شیلی،اوکراین و....
اتفاق افتاد .
از سوی دیگر؛ در بخشی از دکترین های امنیتی خود آورده اند:
"ما ممکن است با چالشی جدیتر از هیچ کشوری جز ایران مواجه نشویم. نگرانیهای دیگری در مورد ایران داریم که به اندازه مسائل هستهای مهم هستند. نگرانیهای ما در نهایت هنگامی حل خواهند شد که حکومت ایران با اتخاذ تصمیمی راهبردی، سیاستهای خود را تغییر داده و نظام سیاسی خود را باز نماید و به مردم خود آزادی بدهد. این مساله هدف غایی ماست. راهبرد ما گسترش تعامل با مردم ایران است. ما در راستای نابودی استبداد و ارتقای دموکراسی کارآمد، از تمامی ابزارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک و ابزارهای دیگری که در اختیار داریم استفاده خواهیم کرد که از آن جمله عبارتند از:
o افشای موارد نقض حقوقبشر.
o حمایت از اصلاحطلبان از طریق برگزاری نشستهایی در وزارت خارجه و سفارتخانههای خود.
تخصیص بودجه در جهت حمایت مالی از فعالیت های مورد نظر غرب در داخل ایران
o اعمال تحریمهایی با هدف ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت.